به سمت خزان

سراغت را از پائیز گرفتم آدرس تو را در زمستان به من داد مهر و آبان و آذر را پشت سر گذاشتم تا تو با برف زمستانی بیای .. برف هم باریدن گرفت و تو نیامدی زمستان گفت : هوا که گرم شد تو هم می آیی ... زمستان را صبوری کردم تا زمین جوانه زد و بهار سبز شد ولی این بهار آنقدرها که زمستان می گفت گرم نیست ... سی و سه روز را پشت سر گذاشتم تا تو را ببینم به گرمای تابستان که رسیدم خبر آوردند که تو گرما زده شده ای و به سمت خزان راهی گشته ای

نظرات 1 + ارسال نظر
دختر تنها یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:19 ب.ظ http://www.alone-girl.blogsky.com

سلام عزیزم.
وبلاگت خیلی جیگره.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد